آخرین مطالب
امکانات وب
بعد کلاس بااینکه از کم خوابی حالم خوب نبود ، ولی چون می دونستم یه فیلم جدید اکران شده که من ندیدم ،نتونستم جلوی خودمو بگیرم و رفتم سینما فلسطین برای "سارا و آیدا "
یه ساعتی تا شروع فیلم وقت داشتم ، رفتن همون جای همیشکی کنار حوض کاخ هشت بهشت نشستم که داستان همشهری بخونم تا ساعت 4 بشه
من میشه هر مطلبی می خونم چیزای جالب یا مهمشو یا جمله هایی که می تونم توی نوشته هام ازشون استفاده کنمو های لایت می کنم یا می نویسم
"این گذشته نیست که مردم به یاد می آورند که چه کسی چه کرد و چطور و چرا.چیزی که بیاد می آورند،معمولا چیزی نیست که انتخاب کرده اند تا باور کنند؟"
"هنوز کلمات به تنهایی قدرت تخریبم را ندارند"
راستی شما می دانستید یودیت هرمان و پیتر اشتام و کارتین موزباخ و رفیق شامی از نویسندگانی هستند که در حال حاضر به آلمانی می نویسند و خیلی طرفدار دارند؟
تقریبا ساعت حدودای 4 و ربع بود که داشتم وسایلمو جمع می کردم که به سمت سینما برم که یک بچه ی دست فروش اومد و می خواست به من لواشک بفروشه ، من رو مود لواشک نبود و امتناع کردم ولی اون فکر کرد باید قیمتو پایین بیاره مه من بخرم ، منم چون دیدم خیلی اصرار می کنه خریدم ولی بعدش پشیمون شدم ، گفتم اگر بیشتر امتناع می کردم اون بسته ی لواشک به یه نفر دیگه با همون قیمت اصلسی فروخته می شد و پسرک پول بیشتری درمی آورد..شایدم اگه من نمی خریدم اصلا روی دستش باد می کرد و شب یه کتک مفصل از آقا بالاسرش می خورد..نمی دونم
خب از سارا و آیدا بگم که مثل همه ی فیلمایی که این چند وقت اکران شدن مشکل فیلم نامه داشت،همه ی فیلمای این روزا فیلم نامه ی درست و منطقی و باریتم خوب ندارن
مجموعه اتفاقات مسخره با توجیهات غیرمنطقی با اضافات مفرط و بعضی وقتا رنگ و لعاب خوش صدا و تصویر و دکوپاژ که به خورد مردم می دن.
سارا آیدا فیلم نامه ی بدی داشت ، بازی ها خوب نبود به جز پگاه آهنگرانی که باید بگم شیفته ی بازیشم خیلی وقته
تصویربرداری و دکوپاز های خوبی داشت ولی آدمو یاد سریالا می انداخت.
به هر حال صحنه های خوبیم داشت که آدم دوست داشت.
در کل امتیاز متوسط به این فیلم می دم.
توی اون هفته می خوام برم فیلم نگار آذربایجانی به اسم فصل نرگس رو ببینم،امید است که خوب باشد:)
اولین برخورد از نوع 2...